جانا

جانا

دلم هوای موهایم را کرده،حسابی...
بهر قهقه یا هق هق
چه فرقی دارد؟
اینجا دختری شانه هایش میلرزد...
meligolabi@yahoo.com

بوم

يكشنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۱۰ ب.ظ

باید 8:45 اونجا میبودم ،نشستم صندلی عقب پرسید چرا نشستم عقب که گفتم باید کمربند ببندم دلم درد میگیره تازه آفتاب هم میخوره تو صورتم .دیگه چیزی نگفت.سرم توی گوسیم بود – میخواستم قسمت مکالمَمُ حفظ کنم ،سرمو گذاشتم روی پشتی صندلی چشامو بستم داشتم حفظیاتمو با خودم تکرار میکردم که یهو بــــــــــــــــــــــــوم(!)

گوشیم پرت شد تو شیشه ، خودمم با صورت توی صندلی بودم ،پام هم خورده بود به قسمت فلزی پایین صندلی، بابا میخواست پیاده بشه که در باز نمیشد ،یه آقاهه اومد درُ باز کرد ،گوشیشو برداشتُ پیاده شد ، بعدش بهم اشاره کرد پیاده شم خودم برم ...

پیاده شدم، کلی آدم جمع شده بودن ، اومدم از خیابون رد بشم که چشمم افتاد به ماشینمون، سمت چپش کلا داغون شده بود ...پام و بینیم خیلی درد میکنه ،کوفته شده ؛

کلا درصد تصادفمون بالاس :) فک کنم کلا بی ماشین شدیم .

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۴/۰۶/۱۵
  • ۱۸۲ نمایش
  • ملیـ ـکا