جانا

جانا

دلم هوای موهایم را کرده،حسابی...
بهر قهقه یا هق هق
چه فرقی دارد؟
اینجا دختری شانه هایش میلرزد...
meligolabi@yahoo.com

۲ مطلب با موضوع «زادروزش گُل گُلی» ثبت شده است

-یه چیزی بپرسم؟

-آره بپرس

-....هیچی ولش کن

-بگو!آدم راز داریم!

-درباره خودم بود

-میدونم!!!!

-مژگان از من ناراحته؟

-نه ناراحت نیس،اتفاقا نگار گفته بود ازش بپرم،گف نه ناراحت نیس،اون روز که خونه نگارشون بودی نگار گف پاشو بیا مژگانَم بیار آشتیشون بدیم!!!به مژگان گفتم گف اصن ما قهر نیستیم بخوایم آشتی کنیم!!!

حالم خوب نیس،مزخرفه،اعصاب خوردکنه،سردرد آوره ولی حالم خوب نیس،ینی هم خوب نیس هم خیلی بده،هه!به قول نگار از لحاظ روحی حالم خوب نیس،چیزهای حال خوب کن زندگیم دیگه حال خوب کن نیستن!مهده دردآورن،حالت تهوع آورن،گریه آورن...ریاضی گریه آوره،معادله خط گریه آوره،والیبال معده درد آوره،بسکت گریه آوره...بوی عطرش...بوی عطر اونی که شالشو میگرفتم جلویِ بینیم و زنده میشدم گریه آوره،حالت تحوع آوره...اونقد حالم بد هس که نتونیتم این مدت هیچی بنویسم،انقد حالم بد هس که این مدت با هرکی راه رفتم بعد یه مدت صداش در اومد که یه چیزی بگو،چه خبر؟ و من از افکارم برای لحظاتی جدا شدم و احساس کردم سرم به شدت دردمیکنه...

+اشک میریزم،میبارم،میمیرم،بخاطرِ تویی که با من قهر نیستی،به خاطر تویی که حالت خوب است،بخاطر تویی که نگاهم نمیکنی،بخاطر تویی که دوری میکنی،بخاطر دوست داشتن هایم،بخاطر شکستن هایم،بخاطر تمام لحظاتی که داشتم میشدم این آدم این روزها...من حالم خوب نیست،نه...من شکست خورده ام،من تویی را که از آدم هایی قابل احترامِ زندگیم بودی از دست داده ام...نه...نه...من حالم خوب نیست تو که نیستی...

دیروز تولد مریم بود،رادروزت مبارک مریمِ عزیزم:*


یاسر بینام-سوگند



  • ۲ نظر
  • ۰۷ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۳۱
  • ۴۱۷ نمایش
  • ملیـ ـکا

دیروز تولد اصلیم بود،امروز تولد شناسنامه ایم...فک نمیکردم کسی یادش باشه...دو روز پیش که یکی از دوستام بهم تبریک گف یادم اومد که دو روز دیگه که بشه امروز تولدمه...از یه سریا کادو گرفتم،که فک نمیکردم بگیرم،اصن فک نمیکردم از کسی کادو بگیرم،هیچ حس خاصی نداشتم...البته اولش...بعدش که بشه بعد از امتحان حالم بد بود،حسم بد بود،بغض داشتم که ترکید...شب فهمیدم خاله هام هم یادشون بوده،یه خالم و مامانجونم اینا هم اومدن خونمون،سر زده،میخواستن سورپرایزم کنن که موفق هم شدن...شاید تموم خوبی امروز به این بود که بهترین هدیه تولدم رو تا این سن گرفتم...از یه نفر که برام خیلی عزیزه،براش عزیز نیستم ولی برام عزیزه،خیلی عزیز...

+مژگان،فاطمه،مهدیه،فاطمه

+فقط نوشتم که بعدن ترها یادم باشه چه حسی داشتم و چطوری بهم گذشت

  • ۱۵ دی ۹۴ ، ۲۱:۳۸
  • ۲۹۴ نمایش
  • ملیـ ـکا