همان دور ها
چمدانی کوچک
خیالی روشن
راهی معلوم
بعد هم هوای رفتن به جایی دور
یکی دو کتاب ورق خورده
خُرده نانی برای کبوتری در راه
سایه سار دو کاج، دو سایه، دو سبز
یکیشان سر بر شانه ی دیگری انگار
منتظرِ قصه نویسِ قدیمیِ همان برف ها و باران ها
می شود باز کسی را دید
سیگاری کشید،
صحبتی شنید
*سید علی صالحی
- ۳۱ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۲۳
- ۱۹۱ نمایش