شانزده.چشمانی که مال تو باشند...
دوشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۴، ۰۶:۳۰ ب.ظ
نگات،اون خنده تو چشمات
منو میبره تو دنیات
خنده هات،حتی بغض تو صدات
غرقم میکنه تو رویات
[عشق همین لبخند های توست،همین نگاه های آرامت]
زمانی که نفست از دلت تنگ تر شد از چشمانت کمک بگیر،شب هایی که صدای قلبت بلندتر از صدای حنجره ات هم شد همین طور.
*شهربانو
یک چیزهایی مال من است،فقط و فقط مال من ،مثل همین رویای داشتنت...یک چیزهایی دیگری هم هست که باید مال من باشد،فقط و فقط مال من،مثل دستانت،چشمانت...اصلا خود تو...خود تو هم باید مال من باشی...
- ۹۴/۰۷/۲۰
- ۲۴۷ نمایش