چهلُ یک.
دوشنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۴، ۱۰:۵۹ ب.ظ
تو
حق نداری
عاشقِ کسی بمانی
که سالهاست
رفته..
تو ، مالِ کسی نیستی
که نیست..
تو
حق نداری
اسمِ دردهای
مزمنت را
عشق بگذاری...
میتوانی مدیونِ زخمهایت باشی
اما
محتاجِ آنکه
زخمیَت کرده
نه !
دست بردار از
این افسانههای بی سر و ته
که به نامِ عشق
فرصتِ عشق را
از تو میگیرد
آنکه تو را ،
زخمیِ خود میخواهد
آدمِ تو نیست
آدم نیست !
و تو
سال هاست
حوای بی آدمی
حواست نیست....
*افشین یداللهی
+بعضی وقتها به شعر پناه میبرم،لال میشوم،به شعر پناه میبرم...حالم داغان میشود...از همان موقع هاست...حالم مدتیست خوب نیست،درست از پنجشنبه شب...شاید هم قبلترش..شاید هم قبل تر ترش ...شاید هم از خیلی خیلی قبل ترش،شاید از همان روزی که تو را جایی دیگر آرام دیدم...شاید از همان روزی که جایی دیگر آرام میشدی...شاید هم از همان موقع که پایت در قلبم کشیده شد...کم آورده ام...سخــــــــــت
- ۹۴/۱۰/۲۸
- ۱۹۸ نمایش